۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

زردی من از تو ، سرخی تو ؟

‫زردی من از تو ، سرخی تو؟

آخه ای آخوند کثیف و لجن و حرومزاده تو که حتی سرخی هم نداری که بدی به من. پس فقط اون زردی من رو ببر ، سرخی تو توی سرت بخوره.

‫سی و یک سال داره جون از کونت در میاد و تا به حال نتونستی که نوروز رو از ما بگیری و تا ابد هم نمیتونی. تو خیلی کوچیکتر از اونی که بتونی چهار شنبه سوری رو از ما بگیری.

‫تو نه تنها زردی ، بلکه تو زردی. ‫تو کثیفی ، تو لجنی .

‫میدونم چرا از چهارشنبه سوری بدت میاد . چون آتیش چهارشنبه سوری پاک کننده و دشمن هر چی میکرب و کثافته .

‫ای شاه الدنگ ، چرا کسی رو نفرستادی که اون خمینی حرومزاده رو توی عراق بکشه. نه به خاطر مردم . حداقل به خاطر پسر خودت هم که شده بود ، باید این کار رو میکردی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر